ترانۀ چوپان از "مادرِ"
آه هیچ کس بازنمی گردد
به آنچه که رها کرده است
هیچ کس چرخ بزرگ را متوقف نمی کند
هیچ کس نمی داند که کجا رفته است
آه هیچ کس به خاطر نمی آورد
درباره ی چه رویا دیده است
و آن پسربچّه به شیرینی می خواند
ترانه ی چوپان را
در آنجا هنوز می سوزد
قایق خیال
و رویای من دیر می پاید
روح را گوش به زنگ نگاه می دارد
در آنجا هنوز می سوزد
قایق خیال
و رویای من دیر به پایان می رسد
بیداری چیزیست که من نمی خواهم
در آنجا هنوز می سوزد
قایق خیال
و رویای من تا دیر هنگام می پاید
روح را به هوشیاری به جا گذاشته است
در آنجا هنوز می سوزد
قایق خیال
و رویای من تا دیر هنگام می پاید
و بیدار شدن چیزیست که من نمی خواهم.
درباره این سایت